ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم امید ز هرکس که بریدیم،بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم کوی تو که باغ ارم روضهی خلد است انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن گر میوهی یک باغ نچیدیم ، نچیدیم سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم وحشی سبب دوری و این قسم سخنها آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم "وحشی بافقی" ایران (کشور من! یا تو؟)
دکلمه شعر "تو را دوست می دارم" اثر پل الوار- ترجمه احمد شاملو
دکلمه شعر بغلم کن
باغ ,نشیند ,برخاست ,نچیدیم ,، ,وحشی ,نیست کبوتر ,کبوتر که ,چو برخاست ,برخاست نشیند ,دل نیست
درباره این سایت